مرگ همه هستی را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند: نه توانگر میشناسد نه گدا نه پستی نه بلندی و در مغاک تیره آدمیزاد گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر میخواباند تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیداد گری خود دست میکشند بیگناهان شکنجه نمیشوند نه ستمگر است نه ستمدیده بزرگ و کوچک در خواب شیرینی غنودهاند. چه خواب آرام و گوارای که روی بامداد را نمیبینند داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمیشنوند. بهترین پناهی است برای دردها غمها رنجها و بیدادگریهای زندگانی آتش شرربار هوی و هوس خاموش میشود همه این جنگ و جدال کشتارها و زندگیها کشمکشها و خودستانیهای آدمیزاد در سینه خاک تاریک و سرما و تنگنای گور فروکش کرده آرام میگیرد.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
سلام سعید جان
ReplyDeleteآقا ما خیلی مخلصیم
بلاگت خیلی قشنگه . ممنون که به ما هم سر زدی
برنامه پنج شنبه هم عالی بود ازتو هم ممنون .
خداحافظ.
سلام
ReplyDeleteاللحساب با نام نیمه گمشده شیخ سعید (مسعودنیا) لینکت کردم
بگو با چی لینکت کنم دوست داری .
کجایی ؟
ReplyDeleteنیستی ؟ کمونیستی فمینیستی ؟
چه تمه قشنگی !
ReplyDeleteوبلاگت خیلی عالیه. مثل بقیه کارهات. موفق باشی
ReplyDeleteعوض شده اینجا...بهتر شده...چی بود اون قالب شیاه؟ آدم دلش میگرفت!
ReplyDeleteکجایین؟! نیستینا.
ReplyDeleteبه هرحال عیدتون مبارک
یه کم درباره زندگی بنویس
ReplyDelete